وبلاگ حقوقی وحید چرخکاریان

وبلاگ حقوقی وحید چرخکاریان
وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی
آخرين مطالب
لينک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان   ----------------------- وبلاگ حقوقی چرخ کاریان ///////  وکیل / وکالت / وکیل دادگستری / سایت حقوقی / مشاوره حقوقی و آدرس charkhkarian.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





راهی كه اسلام برای تأمین این منظور پیشنهاد كرده است دو چیز است: اول یك سلسله تدابیر برای آرام نگه داشتن غریزه و دوم یك سلسله‏ تدابیر دیگر به عنوان مجازات. این آیه مجازات فحشا را بیان می کند: «الزانیه و الزانی فاجلدوا كل واحد منهما مائة جلده و لا تأخذکم بهما رأفه فی دین الله ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر و لیشهد عذابهما طایفه من المؤمنین؛ هر یك از زن و مرد زناكار را صد تازیانه بزنید و نباید رأفت (و محبت كاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حكم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده كنند»(نور، 2).

ولی همان طوری كه می‏دانیم برای از بین بردن یك گناه، مجازات كافی‏ نیست، مجازات هر اندازه شدید هم باشد، برای جلوگیری از وقوع جرم و جنایت كافی نیست، حال جرم و جنایت چه از نوع بی عفتیها باشد، چه از نوع دزدیها و قتلها و چه از نوع بی احتیاطیها مثل بی احتیاطی در رانندگی. این اشتباه است كه ما بخواهیم برای جلوگیری از یك جرم یا جنایت فقط روی مجازات فشار بیاوریم. باید دید علل وقوع آن جرم و جنایت چیست؟ باید خود آن علل را از بین برد، آنگاه در مورد افراد غیر عادی كه به طور عادی علل و موجبات وقوع جرم وجود ندارد و فقط روی نوعی حالت طغیان، جرمی را مرتكب می‏شوند مجازات صورت گیرد.

به طور مثال: از مقررات لازم، همین مسأله سرعت و سبقت در رانندگی است. دائما توصیه می‏شود كه رانندگان در داخل شهر از فلان سرعت (مثلا 40 كیلومتر در ساعت) بیشتر نرانند. اگر كسی تخلف كرد و ما جریمه سنگینی برایش قائل شدیم، هر مقدار هم جریمه سنگین باشد اگر علل وقوع این جرم بررسی نشود مجازات كافی نیست، مخصوصا در امر رانندگی‏ كه اصلا خودش هم یك مجازاتی دارد یعنی " مجازاتها معها " است، برای‏ اینكه آن كسی كه سرعت می‏گیرد و دیوانه وار در شهر یا بیابان حركت‏ می‏كند خودش بیش از همه در معرض خطر است، هم ماشینش در معرض خطر است و هم جانش. ولی در عین حال نه خطر جانی و مالی مانع او می‏شود و نه‏ مجازاتها، چرا؟ برای اینكه یك سلسله علل دیگر وجود دارد كه از آن طرف‏ او را هل می‏دهد.

مجازات می‏خواهد مانند یك افسار مانعش شود، اما آن‏ علل دیگر او را تحت فشار قرار می‏دهد. مثلا شما یك راننده تاكسی یا یك‏ راننده كرایه را موعظه كنید كه تند نرو، و یا مجازاتهای مختلف برایش‏ قائل شوید، اما اگر او در شرایطی قرار گرفته باشد كه یك ماشین اجاره‏ كرده و از صبح كه بیرون می‏آید چنانچه مثلا 120 تومان درآمد نداشته باشد باید او و خانواده‏اش نان نخورند چون مثلا 60 تومان را باید به صاحب‏ ماشین تحویل دهد والا فردا ماشین را در اختیارش نمی‏گذارد، و 30 تومان هم‏ خرج استهلاك و غیره كند، و 30 تومان در روز برای او باقی می‏ماند اگر او را هزار جور موعظه كنید و بگویید جان خودت در خطر است، فلان مقدار تو را جریمه می‏كنند و زندانت می‏برند، در مقابل آن فشار كه حتما باید 30 تومان به خانه ببرد و اگر نبرد روی دیدن زن و بچه‏اش را ندارد چكار می‏تواند بكند؟ باز او و از صبح زود پایش را روی گاز می‏گذارد و به سرعت‏ در خیابانها حركت می‏كند، به هر حال باید آن 120 تومان در بیاید، یك‏ جبر بر وجودش حكومت می‏كند، این است كه مجازات سرش نمی‏شود و موعظه‏ هم در اینجا دیگر مؤثر نیست.

پس اگر ما بخواهیم جلوی او را بگیریم‏ سنگین كردن مجازات كاری را درست نمی‏كند، از راه علل و موجباتش باید وارد شویم. وقتی از راه علل و موجبات وارد شدیم مثلا كاری كردیم كه او با روزی 7 ساعت به آرامی كار كردن، خرج زن و بچه‏اش را در بیاورد او هم‏ دیوانه نیست كه جان خود و سرمایه‏ای را كه در اختیارش است به خطر بیندازد و یا خود را گرفتار زندان كند. این مسأله در دزدیها هست، در شرابخواریها هست، در زناها و آدمكشیها هست‏، در همه جرمها و جنایتها هست. پس موجبات را باید از بین برد.

از این طرف بگوییم شراب نخوریم و دائما در صفحه حوادث روزنامه‏ها نتایج سوء آن را بنویسند (آمار كه‏ می‏گیرند می‏بینند در پنجاه درصد جرمها، جنایتها، آدمكشیها، بی‏عفتیها و تصادفات، مستی و شرابخواری دخالت دارد)، و از طرف دیگر تمام‏ موجبات تشویق به شرابخواری وجود داشته باشد، در تمام غزلها، تصنیفها و شعرها دعوت به میخوارگی و به شرابخوارگی باشد و در تمام مجالس، این‏ امر جزء تعین باشد و تشویق به شرابخواری شود و مغازه مشروب فروشی از هر مغازه دیگری زیادتر باشد، قدم به قدم كه هر جوانی می‏رود یك‏ تابلوی دعوت وجود داشته باشد كه از آن " و غیره " ها در اینجا وجود دارد، تشریف بیاورید! اینها كار خودش را می‏كند.

مسأله عفاف و زنا هم از این قبیل است. اسلام برای زنا مجازات شدید قائل است ولی در عین حال دیدید كه اسلام روی مجازات، زیاد تكیه نكرده‏ است و به همین جهت طریق ثابت شدن را خیلی دشوار و مشكل قرار داده و نخواسته كه‏ افراد بروند تجسس كنند و ببینند چه كسی زنا می‏كند و چه كسی زنا نمی‏كند. این كار را اسلام زشت می‏داند. اسلام نمی‏خواهد زنا انجام شود، ولی اینكه نمی‏خواهد زنا شود، از راه شاهد و مجازات نیست، بلكه راههای دیگری تعبیه كرده است. اگر به راههای تربیت فردی و مقررات اجتماعی اسلام عمل شود، زنا واقع نمی‏شود، نه اینكه زنا كه‏ واقع شد مجازات می‏كنند و از راه مجازات جلوی زنا را می‏گیرند. بله، مجازات هم قائل شده است، آنهایی كه این تربیت در ایشان اثر نمی‏بخشد بدانند كه راه تازیانه خوردن و در مواردی راه كشته شدن آنها و گاهی كشته‏ شدن از طریق سنگسار، باز است. بنابراین اگر زنا ثابت شد، مجازات شدید برایش قائل شده است، اما نمی‏خواهد جلوی زنا را از راه مجازات بگیرد و نمی‏خواهد مردم را تشویق به تجسس و تحقیق كند و اساسا اسلام با تجسس و تحقیق از گناه، مطلقا مخالف است، با جاسوسی كردن برای كشف گناهان‏ مردم مخالف است (و لا تجسسوا).

پس اسلام از چه راه با پیدایش گناه مبارزه می‏كند؟ راههای متعددی دارد. موعظه، امر به معروف، نهی از منكر، و خود تربیت كه اصلا مردم را این طور باید تربیت كرد، در جای خود راههای مناسبی است. یكی دیگر این است كه اصول زندگی را بر اساسی قرار می‏دهد كه موجبات غوایت و گمراهی و موجبات تشویق و تهییج به گناه پیدا نشود. مسأله عفاف از همین‏ قبیل است، كه اسلام از طرفی كوشش می‏كند غریزه از طریق ازدواج مشروع اشباع شود، با عزبیت و تجرد در حد اكثر مخالفت‏ می‏كند، در چند آیه بعد در همین سوره نور آمده «و انكحوا الایامی منكم و الصالحین من عبادكم و امائكم؛ مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و كنیزان صالح و درستكارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بى‏نیاز مى‏سازد خداوند گشایش‏دهنده و آگاه است» (نور/ 32)‏.

به مسأله ازدواج تشویق می‏كند: حتما و حتما پسر و دختر باید ازدواج كنند. پس، از یك طرف برای اینكه موجبات بی عفتی‏ فراهم نشود تشویق شدید به ازدواج می‏كند و با عزبیت و تجرد در هر شكلی‏ مخالف است، این كه اسلام ازدواج موقت را اجازه داده، نه برای شهوترانی یك‏ عده افرادی است كه یك زن دارند و گاهی دو و سه و حتی چهار زن دارند و بعد برای تنوع باز دنبال ازدواج موقت می‏روند كه به ثواب نائل بشویم! نه، برای اینها ثواب ندارد، ممكن است گناه هم داشته باشد. در شرایطی‏ كه زمینه برای ازدواج دائم فراهم نیست چون ازدواج دائم شرایط سنگینی‏ دارد و از طرف دیگر اسلام با فحشا یعنی با ارتباط جنسی بدون قید و شرط هم مخالف است، اسلام ازدواج موقت‏ را اجازه داده است.

ازدواج موقت عبارت است از نوعی ازدواج با تعهدهایی، منتها تعهدهای آزاد، یعنی تعهدها بستگی دارد به شرایطی كه‏ طرفین با توافق با یكدیگر می‏پذیرند، مثلا تكلیف بچه را روشن می‏كنند. اسلام این را اجازه داده است برای اینكه در آنجا كه ازدواج دائم میسور نیست، دیگر در عزوبت و تجرد بسر نبرند كه عزوبت و تجرد، خودش خود به خود مفاسدی دارد. ولی از طرف دیگر آیا تنها ازدواج كافی است؟ همین قدر كه یك مرد زن داشته باشد و یك زن‏ شوهر داشته باشد دیگر رغبتش به سوی دیگران تهییج نمی‏شود، و مثل بعضی‏ حیوانات می‏شود كه فقط به جفت خود توجه دارند؟ حیوانات به حكم غریزه عمل می‏كنند و آزاد آفریده نشده‏اند. كبوترها و برخی دیگر از حیوانات، جفت هستند. بعضی حیوانات دیگر مثل گوسفند و اسب و آهو این طور نیستند و حساب جفت و این حرفها در كار نیست، ولی‏ هم جنس نر و هم جنس ماده در آنها مخصوصا در وحشی‏ها جز برای باردار شدن‏ اساسا آمادگی ندارند و جنس نر را نمی‏پذیرند.

حیوانهایی كه جفت زندگی‏ می‏كنند، مثل كبوتر كه دو كبوتر نر و ماده با هم جفت هستند، اینها اصلا خاصیت غریزیشان این است كه فقط با یكدیگرند، نه آن كبوتر نر چشم به‏ كبوترهای ماده دیگری دارد و نه آن كبوتر ماده چشم به كبوترهای نر دیگر دارد. ولی انسان در هر شهوتی از شهوات خود، روی خاصیت آزادی‏ای كه دارد، همه كارهایش را با تكلیف باید انجام دهد نه با غریزه و اجبار طبیعت. این است كه اگر انسان ازدواج هم كند شرط لازم هست ولی شرط كافی نیست، یعنی مرد چشمش كه به زن دیگر بیفتد باز رغبتش تهییج می‏شود، خصوصا در شرایطی كه آن زن، خودش را در یك وضع مهیجی قرار بدهد، و همین طور زن نسبت به مرد دیگر. این است كه اسلام در معاشرتهای زن و مرد یك حدود و قیودی قائل‏ است و این حدود و قیود را فقط و فقط برای این وضع كرده است كه‏ ارتباط زن و مرد به شكلی نباشد كه تهییج آور باشد، یعنی شهوات یكدیگر را تحریك كنند.

در آیات بعد می گوید: اگر فردی می‏خواهد وارد خانه كسی شود، بدون اعلام و اذن قبلی حق‏ ورود ندارد. می فرماید: «یا ایها الذین امنوا لاتدخلوا بیوتا غیر بیوتكم حتی تستأنسوا و تسلموا علی اهلها؛ ای اهل ایمان‏ هرگز به خانه‏ای غیر از خانه شخصی خودتان (خانه خودتان مستثنی است) و حتی به خانه پدر و مادر و خواهرتان و به خانه برادرتان به طریق اولی‏ سرزده وارد نشوید مگر آنكه قبلا استیناس كنید و بر اهل آن خانه سلام كنید» (نور/ 27). "استیناس كنید " یعنی انس و الفت و آرامش اهل آن خانه را جلب‏ كنید.

این یك نكته بسیار روشنی است كه زندگی داخلی و خانوادگی هر كس‏ مخصوص خودش است و هر كسی از هر كس دیگر برای داخل زندگی خود رو در بایستی دارد و به همین دلیل اگر كسی سرزده داخل زندگی انسان شود انسان یك حالت‏ فزع و دستپاچگی پیدا می‏كند. قرآن می‏گوید این كار را نكنید، سرزده به‏ خانه كسی وارد نشوید، قبلا استیناس كنید، كاری كنید كه فزع آنها از بین‏ برود، یعنی خبر و اطلاع بدهید. عرب جاهلیت هرگز رسم نداشت كه‏ وقتی می‏خواهد داخل خانه كسی شود اطلاع بدهد و اجازه بگیرد و این اجازه‏ گرفتن را دون شأن و كسرشأن خود می‏دانست. اسلام این دستور را آورد كه‏ هیچ وقت به خانه كسی سرزده وارد نشوید «و تسلموا علی اهلها» و سلام هم بكنید، بدون سلام وارد خانه كسی نشوید. وظیفه هر واردی‏ است كه بر مورود سلام كند و هر كس كه به خانه كسی وارد می‏شود باید بر اهل خانه سلام كند.

پیغمبر اكرم (ص) این سنت را برقرار كرد، فرمود هر طور هست وقتی داخل خانه كسی می‏شوید قبلا خبر بدهید كه آنها خودشان را جمع و جور كنند و تا اجازه نداده و نگفته‏اند " بفرمایید " داخل خانه‏ نشوید. «ذلكم خیر لكم لعلكم تذكرون» (نور/27)" این برای شما بهتر است و مصلحت‏ شما این است، باشد بعدها متوجه فایده این كار بشوید، یعنی عمل كنید بعد به فایده این كار پی می‏برید. سپس وارد به اصطلاح آیات نگاه و آیات پوشش می‏شود و می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلك ازكی لهم ان الله‏ خبیر بما یصنعون؛ بگو به مؤمنین كه چشمها را فرو خوابانند و دامنهای‏ خودشان را حفظ كنند، این برای آنها پاكتر و پاكیزه‏تر است، یعنی این‏ دستورهای عفاف به منظور پاكیزگی داده شده است و خدا داناست به آنچه كه‏ شما انجام می‏دهید» (نور/ 30).

مفسرین راجع به این‏ «یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم» خیلی بحث كرده‏اند. بعضی اعتقادشان این است كه این دو جمله مربوط به ستر عورت است، چون یكی از واجباتی كه ما در اسلام داریم این است كه چه ‏بر مرد و چه بر زن واجب است كه عورت خود را از غیر همسر خود بپوشانند. ستر عورت بر مرد و بر زن هر دو واجب است. غیر از زن و شوهر كه‏ نسبت به عورات یكدیگر محرم هستند، دیگر هیچ كس نسبت به عورت دیگری‏ محرم نیست. پدر و مادر نسبت به پسر و دختر خودشان و برادرها نسبت به‏ یكدیگر و خواهرها نسبت به یكدیگر محرم نیستند. واجب است پوشاندن‏ عورت و حرام است نظر كردن به عورت غیر. این از مسلمات دین مقدس‏ اسلام است.

قرآن در اینجا مسأله «ذلك ازكی لهم» را بیان می‏كند، می‏گوید این دستور باز برای پاك بودن روح شماست، یعنی چه؟ فلسفه این مطلب‏ این است كه اسلام نمی‏خواهد در مردم بیش از آن اندازه‏ای كه طبیعت از ارضای غریزه جنسی اقتضا می‏كند موجبات اشتغال خاطر، اشتغال ذهن و تهییج‏ شهوت را فراهم كند. هر چه را كه انسان نمی‏بیند درباره‏اش هم نمی‏اندیشد. مردم به دلیل‏ اینكه همیشه عوراتشان از یكدیگر پوشیده است البته در سنت اسلامی نه در سنت فرنگی، هیچوقت اتفاق نمی‏افتد كه كسی درباره عورت دیگری بیندیشد. اصلا این امری است " مغفول عنه "، یعنی هرگز مورد توجه نیست. فكر انسان، مغز انسان، قلب انسان، اندیشه انسان، مقدس‏تر و منزه‏تر از این است كه درباره اینجور مسائل بیندیشد و ضرورتی ندارد كه در این باره‏ بیندیشد. برای اینكه قلبهای شما، فكرهای شما و مغزهای شما پاك باشد كه‏ درباره این جور مسائل نیندیشید كه عورت فلان كس اینجور است و عورت‏ دیگری اینجور است و هرگز چنین چیزی نباشد اسلام دستور به ستر عورت داده است و چقدر هم از این جهت نتیجه گرفته است. نتیجه، همین است كه ذهن و فكر اتباع خودش را همیشه پاك و عالی و برتر از این‏ نگه داشته كه در این باره اساسا بیندیشند، و اصلا در این باره فكر نمی‏كنند.

از جمله سنن بسیار بسیار ناپسندی كه تدریجا در دنیای اروپا رایج شده و می‏شود و مخصوصا در شمال اروپا خیلی رایج است و در جاهای دیگر هم دارد رواج پیدا می‏كند و افرادی نظیر برتراند راسل این را تشویق می‏كردند، مسأله كشف عورت و مبارزه با ستر عورت است. راسل در كتابی كه در تربیت نوشته و اسم كتابش هم " در تربیت " است اصرار دارد كه باید اساسا مسأله ستر عورت از میان برود، و قرآن اصرار دارد كه باید این‏ قضیه محفوظ بماند و مخصوصا این كلمه‏ای كه بعد می‏فرماید: «ذلك ازكی‏ لهم ان الله خبیر بما یصنعون» می‏خواهد بگوید ما بهتر می‏دانیم كه این‏ مطلب را بیان می‏كنیم. پس بعضی معتقدند كه این " «یحفظوا فروجهم؛ یعنی عورت خودشان را از نگاه حفظ كنند، بپوشانند» (نور 30) «یغضوا من ابصارهم» چشم خودشان را بخوابانند و ببندند، از چه چیز؟

گفته‏اند از نگاه كردن به عورتها. ولی‏ ما معتقدیم كه این آیه اعم است، هم «یحفظوا فروجهم» اعم از پوشاندن عورت است و هم «یغضوا من ابصارهم» (نور، 31). این كه در روایتها هم آمده است " هر جا حفظ فرج است مربوط به زناست الا اینجا كه مربوط به نظر است " بعید نیست كه مقصود این باشد كه در اینجا شامل هر دو هست و «یغضوا من ابصارهم» تقریبا جزم داریم كه اختصاص به نظر به عورت ندارد، بلكه شاید بیشتر اختصاص دارد به نظر به غیر عورت.

"غض " یعنی كم كردن، و " غض بصر " یعنی كم كردن نگاه و خیره نشدن‏. در آیه بعد می‏فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن‏ فروجهن؛ و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ كنند» » (نور 31). متقابلا به زنان مسلمان هم بگو كه عین همین مطلب را رعایت‏ كنند، اگر مقصود عورت باشد به عورت یكدیگر نگاه نكنند و دامن خودشان‏ را از زنا و یا به قول دیگران از نگاه كردن دیگران حفظ كنند.

هر چه در آیه قبل راجع به غض بصر و حفظ فرج گفتیم در اینجا هم هست. درباره زنها دستورهای دیگری هم راجع به پوشش آمده است، می‏فرماید: «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن؛ و زینت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‏كیششان، یا بردگانشان كنیزانشان‏، یا افراد سفیه كه تمایلى به زن ندارند، یا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید» (نور/31).

برگرفته از موسسه فرهنگی جام طهور


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





: مرتبه
[ برچسب:, ] [ ] [ چرخکاریان ( وکیل پایه یک دادگستری ) ]
درباره وبلاگ

خوش آمدید ........................................ قبول وکالت در کلیه دعاوی حقوقی ، کیفری ، ثبت و... ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, در کلیه محاکم استان تهران ، البرز و یزد ..............................................
ترمينولوژي حقوق
امکانات وب
وب سايت حقوقدانان جوان ايران

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 66
بازدید دیروز : 110
بازدید هفته : 223
بازدید ماه : 213
بازدید کل : 207850
تعداد مطالب : 264
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

موسسه حقوقی چرخ کاریان

این صفحه را به اشتراک بگذارید